محل تبلیغات شما



به نام او

دائما فکر میکنم حالا که این اتفاق افتاده و من قراهر به سوی ارزوهایی حرکت کنم که سالها چشم انتظارشون بودم میبینم راه پیش رو بسیار سخت هست از جانبی که واقعا این مسئولیت سنگینی هست چون نیازمند یک کوشش دائمی هست از طرفی نا دانسته ها در مورد پیشینه تاریخی بسیاره و از طرف دیگر بعضی نظریات باید عوض بشن یا دوباره بازنگری بشن  با اطلاعات جدید و امروزی.

این رشته ادم اگر بخواد داخلش موفق بشه به یک تلاش همه جانبه نیاز داره به قول معروف باید از اون کفش های اهنی بپا کرد و  نباید بخاطر نا ملایمات و چیزهایی که از موانع هست دلسرد بشه و مورد مهمتری که هست باید زبان انگلیسی قوی داشته باشه ادم تا بتونه با اطلاعات روز دنیا در زمینه باستان شناسی اشنا بشه و دائما اونهارو پیگیری کنه و این خیلی مهمه و 100% نیاز چون اگر قرار به ادامه کار و رسیدن به جاهای بزرگ باشه باید حتما زبان قوی داشته باشه یک باستان شناس که بتونه مقالاتی در سطح بین المللی بنویسه و یا در کنگره و همایش های بین المللی حضور پیدا کنه

ادامه دارد.

 

 


به نام او

 

من به این جمله عمیقا باور دارم و فقط یک لفظ یا ادا نیست یا اینکه فقط بخوام شعار بدم هربار هرجایی زندگیم خوردم زمین همیشه امیدوار بودم که میشه اوضاع رو عوض کرد یعنی هیچ وقت در نا امیدی مطلق قرار نگرفتم درسته منم مثل مابقی ادما ناراحت میشم خسته میشم غرغر میکنم و حتی در اون لحظات کم میارم ولی این دلیلی نشد که همه چیزو بیخیالش بشم بعد یکم که به خودم وقت دادم باز از نو شروع کردم حتی وقت هایی ک نمیشد شروع کنم منتظر میموندم برام هر روزش قد سال میگذشت ولی صبر میکردم تا وقت مناسبش که شروع کنم

 

شد سی روز کامل


ماه گذشته مصادف بود با جشن صدسالگی موسسه شرقی دانشگاه شیکاگو. به همین مناسبت فکر کردم شاید خالی از لطف نباشه اگر به کوتاهی این کانون علمی پژوهش خاور‌میانه باستان را به دوستداران معرفی کنم. ساختمان موسسه که توسط جیمز هنری برستد پایه‌گذاری شد (عکس او را هم بعد پست میکنم) سرشار از نمادهای جالب است. نخست سر در آن است که شامل دو گروه است؛ سمت چپ دنیای باستان و سمت راست دنیای غرب. در طرف راست منشی غربی لوحه ای را از کاتب مصری دریافت می‌کند که روی آن با خط هیروگلیف نوشته "ما میراث شما را ارج می‌نهیم". پشت کاتب مصری فرعون مصر، حمورابی، آشوربنی پال و داریوش یا خشایارشا و ستون‌های تخت جمشید واقع شده‌اند. جلوی کاتب مصری هرودوت، اسکندر، اگوستوس امپراطور روم و دو باستان شناس حجاری شده‌اند. کتابخانه و سالن‌های موزه نیز از تاق تخت‌جمشید و معابد مصری الهام گرفته است. دو عکس دیگر هم نمای روبرو و از بالای موسسه است.

برداشت از صفحه دکتر عباس علیزاده باستان شناس


به نام او

بسم القاصم الجبارین

اگر عمری باشد فردا شب یا پس فردا اول صبح باید حرکت کنم به سوی سرنوشت و دانشگاه دیگه احتمالا تا عید دسترسی به نت ندارم البته شاید هم داشتم کسی چه میداند خخخخ

ولی به طور کلی اگر دوستان اینجا و تلگرام پیام دادن سین نشد یا جواب ندادم و سر نزدم بهشون بدونن که نت ندارم عید میام فراموشم نکنیدددددد

 

دوست گردم مراقب خودت باش به خدا میسپارمت و توکل و توسلت به خدا خیلی عالیه هروقت دست به دعا بردی منو دعا کن همینطور برای دخترک و نامرد هم دعا کن تا عید هرچقدر میتونی خوراکی های خوشمزه بخور عید گزارش میخواممم ببینم چقدر گرد شدی

 

دخترک برام دعا کن هروقت رفتی حرم هم برای من هم برای گردالی و هم برای نامرد دعا کن اونجا دعا زودتر مستجاب میشه. و فراموشمم نکن :)  درس هاتو به صورت ویژه بخون بالاخره یه دوست روانشانس اینجا بیشتر نداریم که

 

نامرد جان توهم مراقب خودت باش به بچه ها از طرف دایی شون سلام برسون توهم رفتی حرم برای من و دخترک و گردالی دعا کن اینطوری دعا در دعا میشه و زودتر مستجاب میشه فکرشو کن دعا در حرم خواهر و بردار بزرگوارش چه شود

 

نغمه باران هم نیست ولی هرجایی هستی خدا پشت و پناهت و نگهدار و نگهبانت باشه توهم مارا از دعای خیرت فراموش نکن

 

عید برگردم عکس هایی که گرفتم رو میارم همینطور از چیزهایی که یاد گرفتممممم و به اطلاعاتم اضافه شده خواهم نوشت

 

برام دعا کنید براتون دعا میکنم دوستای عزیزم

 

به یگانه کردگار هستی بخش میسپارمتون شب و روزهاتون اروم و دل هاتون خوش و لب هاتون خندون و تن هاتون سلامت

عزیزانم یاعلی خدانگهدار

 


مهرداد به معنی داده میترا» است. این نام از نام پارسی باستان Miθradāta می‌آید. شکل پهلوی (پارتی) آن Mihrdāt بود و یونانیان و رومیان آن را Mithridates می‌خواندند.

مهرداد فرزند فریاپات و نوه برادری ارشک یکم بود. او چند برادر داشت که بزرگترین آن‌ها، فرهاد یکم، در سال ۱۷۶ پ.م. به جای پدرشان برتخت شاهی نشسته بود .

طبق سنت باستان ، شاه باید یکی از فرزندان خود را به عنوان جانشین انتخاب می کرد اما با اینکه در خط جانشینی فرزندان فرهاد بر مهرداد الویت داشتند، او سنت را شکست و برادرش را به دلیل شایستگی‌هایی که از خودش نشان داده بود، به عنوان جانشین خود برگزید.

 

پس از مرگ فرهاد یکم، مهرداد به جای او برتخت نشست. او در نخستین عملیات نظامی گسترده خود، رو به سوی دولت یونانی بلخ کرد. دولت بلخ که در جریان جنگ‌های طولانی با سغد و دولت‌های هندی تضعیف شده بود، در دهه ۱۵۰ پ.م. به سختی از شاهنشاه اشکانی شکست خورد و مهرداد وارد بلخ شد و این منطقه را ضمیمه خاک امپراتوری خود کرد.

پس از آن، مهرداد رو به سوی سلوکیان برگرداند. در ۱۴۶ پ.م. به ماد حمله کرد و همدان را تصرف کرد.

پس از آن، در سال ۱۴۱ پ.م. وارد بابل و میانرودان شد و در آنجا رسماً به عنوان شاهنشاه ایران تاجگذاری کرد. سکه‌هایی از این دوران که در شهر سلوکیه ضرب شده‌اند، برجای مانده‌است. پس از آن برای برای دفاع از مرزهای شمالی شاهنشاهی اشکانی به گرگان رفت. در همین زمان بود که سرداران اشکانی به نام او پارس و عیلام را فتح کردند.

با اینکه صد دروازه تا آن روز پایتخت اشکانیان بود، وی در سلوکیه، همدان و تیسفون و البته شهر تازه تأسیس مهردادگرد (نیسای امروزی) کاخ‌های شاهنشاهی جدیدی بنا کرد و پایتخت پیشین پارت‌ها اهمیت سابق خود را از دست داد. تیسفون پایتخت زمستانی و همدان پایتخت تابستانی انتخاب شدند.

در سال ۱۴۰ پ.م. سلوکیان دوباره به میانرودان حمله کردند و درحالی که مهرداد در شرق مشغول نبرد با سکاها بود، دیمتریوس دوم سلوکی میانرودان را فتح کرد. با این حال سلوکیان به زودی شکست خوردند و در همان سال بیرون رانده شدند. حتی خود دیمیتریوس به دست پارت‌ها افتاد و او را به گرگان نزد مهرداد فرستادند. او به گرمی از شاه سلوکی پذیرایی کرد و حتی دختر خودش رزگونه را به عقد او درآورد. مهرداد سپس شاه عیلام ( الیمائی ) را به خاطر یاری به سلوکیان مجازات کرد.

شاهنشاه اشکانی همچنین اجازه داد وادفراداد دوم، شاه پارس، در قلمرویش خودمختاری بیشتری داشته باشد. مهرداد سپس در سال ۱۳۲ پ.م. درگذشت و فرهاد دوم به جایش بر تخت نشست.

 

بخش اول


چقدر این بسم رب الشهدا و الصدیقین رو دوست دارم

هروقت دست به قلم میشم نا خوداگاه این کلمه رو برای شروع دلنوشته هام انتخاب میکنم تقریبا میشه گفت روی 80% دفتر خاطرات هام این جمله هست بالای همه نوشته ها.

 

 

 

خب کم کم باید برم به سوی سرنوشتی که منتظرش بودم تا الانم کلی خرید کردم وای ک چقدر وسایل گرونه

مخصوصا کوله

و پوتین

 

 

خب ولی جنس های خوبی خریدم فکر میکنم چندسالی دوام بیارن مثلا :))

 

یه شلوار تاکتیکال هم خریدم

بجز تیپ دانشجویی یه تیپ نظامی هم دارم ست میکنم مخصوصا این پوتین های استتار خاکی پاراشوت خخخخخ خیلی جذابن

یه کلاه 511 هم باید پیدا کنم

 

یه دستکش اوکلی هم سفارش دادم خاکی

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

روی دیگر زندگی